به نظر می رسد که
بسیاری از مردم اعتقاد دارند که با فکر کردن در مورد موفقیت می توانند راه خود را برای دست یافتن به
موفقیت های روزافزون هموار کنند. آنها به اشتباه معتقد هستند که اگر به اندازه
کافی و به طور واضح در مورد رؤیاهای کوچک و بزرگ خود فکر کنند، این رویاها کم کم
جنبه واقعیت به خود خواهند گرفت و اتفاق خواهند افتاد.
اما زندگی یک ترفند جادویی نیست که با چنین
چیزهایی رو به راه شود!
اگر به یک کودک گرسنه
که در آفریقا زندگی می کند و چیزی برای خوردن ندارد و از پنج روز قبل تا کنون حتی
یک وعده غذای درست و حسابی نخورده بگویید تا از قانون جذب برای ظاهر شدن یک وعده غذایی عالی استفاده کند به نظر شما
این حرفتان تا چه حد درست خواهد بود و آیا این اتفاق به وقوع خواهد پیوست یا نه؟
بنابراین آنچه واضح است، این است که شما به چیزی
بیش از پیش بینی و تصور واضح دستاوردهایتان در آینده نیاز دارید.
اگر می خواهید بدانید
که برای رسیدن به بزرگترین اهداف و جاه
طلبی هایتان واقعاً
به چه چیزی نیاز دارید، من در این مقاله لیستی از مراحل مختلفی را که نحوه استفاده از قانون جذب را به روش
صحیح بیان می کنند عنوان نموده ام. پس بهتر است ادامه مطلب را با هم مرور کنیم.
1. افکار خود را در راستای رویاهای
کوچک و بزرگتان متمرکز کنید.
اگر شما سنگریزه ای را بردارید و آن را درون یک
حوضچه کوچک بیندازید، به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به محض اینکه سنگریزه به
سطح آب برخورد می کند، یک سری از امواج کوچک و بزرگ شکل می گیرند و اشکال دایره
مانندی را بر روی سطح آب به وجود می آورند، تا زمانی که این امواج دایره ای به خط
ساحل برسند و در انجا متوقف شوند.
هرچه سنگریزه ای که پرتاب می کنید بزرگ تر باشد،
امواج تشکیل شده نیز بزرگ تر خواهند بود. هرچه سنگریزه بزرگ تر باشد، امواج بیشتر
و بیشتری شکل خواهند گرفت. دو سنگ در اندازه و وزن های مختلف که به طور هم زمان در
مکان های مختلفی از حوضچه انداخته شوند اما در مجاورت و در نزدیکی یکدیگر باشند،
یک سری امواج مختلف را تولید می کنند که در نهایت به هم خواهند پیوست و یکی خواهند
شد.
هنگامی که دو مجموعه از امواج به هم نزدیک می
شوند، به نظر می رسد در ابتدا اندکی کشمکش و تقلا بر سر این موضوع وجود دارد که
کدام یک باید بر آن یکی غلبه کند و کدام یک باید مغلوب دیگری شود. تا آنجا که چشم
انسان قادر به دیدنش است.
اگر موج ها دارای اندازه یکسانی باشند، به نظر
می رسد در هنگام برخورد با یکدیگر به ناگاه متوقف می شوند یا در یک لحظه با یکدیگر
ادغام می گردند.
اما اگر یک مجموعه از موج ها بزرگ تر از گروه
دیگر باشد، مجموعه بزرگ تر بر مجموعه کوچک تر غلبه نموده و در اثر برخورد با موج
های کوچک تر موج های دیگری را ایجاد می کند.
حالا بیایید این قیاس
را در رابطه با الگوهای تفکری و انگیزه های ذهنی خود در نظر بگیریم.
تصور کنید که در هر دو دستتان دو سنگ دارید. سنگی را که در دست چپ خود نگاه
داشته اید، به نام
"شکست" نام گذاری کنید و سنگی را که در دست راست خود گرفته اید "موفقیت"
بنامید. وزن هر سنگ در
تناسب با نحوه ی تفکر شما تعیین خواهد گردید.
بنابراین بهتر است با خود بیندیشید که سنگ های
شما چه وزنی دارند؟
اگر سنگ "شکست" سنگین تر از سنگ
موفقیت باشد، موج های به وجود آمده توسط این سنگ به سادگی موج های ایجاد شده توسط
سنگ "موفقیت" را متوقف می کنند یا بر آن غلبه می نمایند و لذا مانع از
موفقیت شما خواهند شد.
اما اگر سنگ "موفقیت" شما سنگ سنگین
تر باشد، بر سنگ شکست غلبه خواهد کرد و راه را برای موفقیت شما باز خواهد گذاشت.
شما همواره باید این نکته را در نظر داشته باشید
که باید همیشه از قانون جاذبه برای تحقق بخشیدن به رویاهای خود استفاده کنید:
بنابراین اطمینان حاصل
کنید که بیشتر از آن که بر روی ترس از شکست تمرکز می نمایید، فکر خود را بر روی دستیابی به اهداف موفقیت
آمیز و تحقق بخشیدن به رویاهای کوچک و بزرگتان متمرکز کنید.
2. دریافت چیزهای خاص
همواره با خود بیاندیشید که از زندگی چه می
خواهید؟ و رویاهای شما چه شکلی دارند و وسعتشان تا چه حد است؟
روزی، دختر سه ساله ی من یکی از اسباب بازی های
خود را گم کرد. این اسباب بازی یک ببر قهوه ای با ژاکت قرمز بود. هنگامی که دخترم
دید نمی تواند اسباب بازی مورد علاقه اش را پیدا کند، شروع به فریاد زدن کرد. زیرا
او آن ببر کوچک با ژاکت قرمز رنگ را خیلی دوست داشت؛ از آنجا که من، پدر مهربانی
هستم، سعی کردم به او کمک کنم تا اسباب بازی مورد علاقه اش را پیدا کند اما هر چه
گشتیم بی فایده بود و آن اسباب بازی پیدا نشد.
ما همه جای خانه را زیر و رو کردیم اما
نتوانستیم ببر قهوه ای را پیدا کنیم. سرانجام وقتی که داشتم راه می رفتم، پایم روی
ببر قهوه ای رفت و آن را لگد کردم. من دوان دوان نزد دخترم، نورا رفتم و با اشتياق
به او گفتم: "نورا من اسباب بازی ات را پيدا كردم! من آن را پیدا کردم!
او که برای یافتن اسباب بازی مورد علاقه
اش سرش را زیر مبل برده بود با خوشحالی سرش را بیرون آورد و در حالی که دستانش را
باز کرده بود تا ببر قهوه ای را از من بگیرد به سوی من دوید. اما پس از آن، هر
چقدر که به من نزدیک تر می شد، برقی که در چشمانش می درخشید کمتر و کمتر شد.
او با ناراحتی گفت: اما بابا این که ببر قهوه ای
من نیست. سپس نورا ببر را از من گرفت و جلوی من نگه داشت و گفت: این ببر یک ژاکت
صورتی پوشیده. این ببر یک دختر است که خز قهوه ای روشن دارد اما ببر من خز قهوه ای
تیره داشت و ژاکت قرمز به تن کرده بود. ببر مورد علاقه من یک پسر با ژاکت قرمز رنگ
بود و حالا گم شده است.
بنابراین، ما گشتیم و گشتیم و چیزهای دیگری را
پیدا کردیم. و سرانجام، بعد از جست و جوهای فراوان بالاخره توانستیم ببر مورد
علاقه ی دخترم را پیدا کنیم. نورا دقیقاً همان چیزی را که به دنبالش بود، پیدا
کرد، زیرا او حاضر نشده بود به چیزی کمتر از ببر قهوه ای مورد علاقه اش راضی شود.
حتی ممکن است چنین ایده آل خواهی ای گاهی اوقات
آزار دهنده باشد و گاهی حتی معقول و منطقی به نظر نیاید که درباره آنچه می خواهید
تا این حد وسواس به خرج دهید، اما گاهی ما انسان ها اینگونه می شویم و در این خصوص
من نمی توانم به شما کمک کنم و فقط باید به خواسته هایتان احترام بگذارم.
نکته اصلی این داستان این است که: اگر می خواهید قانون جذب برای شما موثر باشد و تغییرات شگرفی را در زندگیتان به وجود
آورد، باید در راستای رسیدن به هدفتان تلاش کنید. مگر هدفتان دقیقاً همان چیزی
نیست که از زندگی می خواهید؟ پس آن را با جزئیات خاص مشخص کرده و به صورت دقیق و
با شرح جزئیات بنویسد. هنگامی که این کار را انجام دادید و هدف خود را با شرح
جزئیات نوشتید، وقت آن رسیده که نسبت به تحقق آن اقدام کنید.
3. اقدامات خاصی را در جهت افکاری که
فکر می کنید مثمر ثمر واقع می شوند انجام دهید.
بسیاری از افراد با نگاه کردن به قانون جذب به
اشتباه فکر می کنند که خود قانون جذب می تواند راه حل مستقلی در جهت تحقق رویاهای
مختلفشان باشد اما این درست نیست.
آنها معتقدند که می توانند یک نگرش مثبت داشته
باشند و از این نوع تفکر مثبت برای دستیابی به موفقیت استفاده کنند. اما این افراد
بهتر است دیر یا زود از خواب و خیال بیدار شوند، زیرا تفکر مثبت به خودی خود برای
رسیدن به اهداف کافی نیست. و هرگز هم کافی نخواهد بود.
اگر تفکر ما مثبت باشد، اما هنوز احساساسات منفی
ای در درون مان وجود داشته باشد، پس چگونه می توانیم در راستای تحقق اهدافمان عمل
کنیم؟
افکار، اعمال و احساسات شما مانند یک صندلی سه پایه هستند. مثبت اندیشی قدرتمند است، اما وقتی به عنوان یکی از سه پایه ی لازم برای
صندلی در نظر گرفته شود دو پایه ی دیگر نیز باید به همان اندازه قوی باشند تا
بتوانند تعادل را حفظ کرده و صندلی را در جای خود نگاه دارند.
بنابراین اگر نمی خواهیم سه پایه تکان بخورد یا
از هم بشکند، باید اطمینان حاصل کنیم که هر پایه به اندازه کافی قدرتمند است تا از
سقوط و آسیب دیدن ما جلوگیری کند.
نکته مهم در اینجا این است که، در هنگام کار کردن
با قانون جذب بهتر است بیشتر، ذهن و فکر خود را بر روی
هماهنگ نمودن افکار، احساسات و اعمال خود متمرکز نمایید.
و
اما بهترین راه برای انجام این کار چیست؟
اول، به یاد داشته
باشید که روش تفکری شما با روشی که می خواهید به وسیله آن کار
مورد نظر را انجام دهید مطابقت داشته باشد. زیرا روش تفکر شما بر نحوه عملکردتان تأثیر می گذارد و لذا میزان رضایت شما نیز
از این طریق تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
علاوه بر این روشی که
احساس می کنید بر تقویت نحوه تفکر شما تاثیر می گذارد یا به شما کمک می کند تا
تفکرات خود را مجددا بررسی کنید می تواند در کسب موفقیتتان تاثیر گذار باشد.
بنابراین بهتر است به عقب بازگردید و در مورد نحوه ی تصمیم گیری و نحوه ی انتخاب عملکرد خود در هر
موقعیت معین مجددا
فکر کنید.
در نهایت با بازبینی حلقه بازخورد خود ببینید که این سه مفهوم دارای قدرت یکسانی هستند یا نه؟
سخن
پایانی
سخن پایانی من این است
که قانون جذب یا تفکر مثبت نمی تواند به تنهایی باعث موفقیت شما در زندگی شود بلکه آنچه
موفقیت را به درون زندگیتان خواهد آورد همبستگی مثبت بین روش تفکری شما، نحوه ی
عملکردتان و نحوه احساساتتان است که باعث می شود موفقیت راه خود را به درون
زندگیتان باز کند و یا حداقل از سقوط و گمراهی شما جلوگیری نماید.
پس اگر واقعا می خواهی اتفاقات بزرگی در
زندگیتان به وقوع بپیوندد، باید همین حالا دست به کار شوید و اقدام کنیم. بنابراین
بهتر است ابتدا اطلاعات بیشتری را در مورد زندگی رویایی خود کسب کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر